بیست دلیل اصلی شکست شرکتهای نوپا و استارت آپ ـ قسمت دوم
این هفته سال جدید تحصیلی در انتاریو شروع شد و بیش از دو میلیون دانش آموز با شور و امید به کلاسهای جدید رفتند. برخی از همکلاسی های قدیمی شان جدا می شوند اما دوستان جدیدی پیدا می کنند. همیشه برای من آغاز سال جدید با انرژی و جنب و جوش خوبی همراه بوده است.
در ادامه تشریح بیست علت شایع شکست استارتاپها (بررسی شکست ۱۰۱ استارتاپ) در این هفته به علتهای شماره شش تا ده می پردازم.استارتاپها، شرکتها، سرمایهگذاران، مراکز توسعه اقتصادی محلی، محیطهای آموزشی و روزنامهنگاران همه به میزانی آگاهی برای این سوال نیاز دارند.
دلایل شکست استارتاپها چیست؟
پس از بررسی هر یک از ۱۰۱ استارتاپ شکست خورده، دریافتیم که تنها یک دلیل برای شکست استارتاپها وجود ندارد، بلکه دلایل مختلفی برای شکست وجود دارد. البته با بررسی تمام استارتاپهای شکست خورده شروع به دیدن الگویی از این شکستها کردیم.
تحلیل این نتایج بدون اینکه تعدادی از کارآفرینان شجاع، داستانهای شکست استارتاپهایشان را با دنیا بهاشتراک بگذارند، غیرممکن بود. پس باید قدردان آنها باشیم. و اما بقیه علتها:
۶ـ کاربرپسند نبودن محصول: اتفاقات ناگوار زمانی پیش میآیند که به خواستهها و نیازهای مشتریان بیتوجه میشویم، چه خودآگاهانه و یا اتفاقی.
اینجا چیزی را که گیم لیرز (GameLayers) درباره محصولشان یو آی (UI)نوشتهاند را ملاحظه می کنید: «من اعتقاد دارم بازی PMOG به درستی طراحی نشده بود تا مخاطبان بسیاری پیدا کند. پیچیدگی بازی باعث شد که عدهای زیادی نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. با نگاه به گذشته فکر میکنم که نیاز بود بازی را سادهتر کنیم، غرور خود را کنار بگذاریم و بازی ای طراحی کنیم که سادهتر باشد و بتواند زمان خوشی را برای کاربران به دور از پیچیدگی ایجاد کند.»
۷ـ محصول بدون مدل کسب وکار: موسسان شکستخورده همگی بر اهمیت مدل کسبوکار اتفاق نظر دارند. ماندن در بستری خاص یا ناتوانی در یافتن راههایی برای کسب درآمد کافی در هنگام اسکیل کردن، سرمایهگذاران را مردد و موسسان را در جمعآوری سرمایه ناتوان میکند.
همانطور که توترسپری (Tutorspree) نوشته با وجود اینکه ما دستآوردهای زیادی از توترسپری داشتیم، در ساخت کسبوکاری درحال رشد موفق نبودیم. توتراسپریی به اوج نرسید چون ما یک کانال برای جذب مشتری داشتیم و نمیشد به تنها به این کانال اکتفا کرد. از ابتدا کانال سئو بخش جدایی ناپذیر از مدل کسبوکار ما بود و هنگامی که ما رشد کردیم و تکامل یافتیم، برای کسبوکارمان بسیار مهم شد. در روزهای اولیه در وای کامبینیتور (YCombinator)، ما پولی برای جذب مشتری نداشتیم. سئو مجانی بود پس ما بر آن تمرکز کردیم و در آن خبره شدیم.
۸ـ بازاریابی ضعیف: شناخت مخاطبان هدف و چگونگی جلب توجهشان و تبدیل آنها به مشتری، یکی از مهمترین مهارتهای کسبوکار است. ولی ناتوانی در فروش، یک شکست رایج خصوصا بین بنیانگذاران جوانی که به کد زدن و ساخت محصول علاقهمندند اما ذوق تبلیغ محصول را ندارند.
همانطور که اورتو (Overto) نوشته است خط باریک بین حیات و مرگ خدمات اینترنتی، تعداد کاربران هستند. در ابتدا، تعداد کاربران بصورت سیستماتیک در حال افزایش بود. سپس بی دردسر به سقف حداکثر کاربران بدون بازاریابی رسیدیم. دیگر زمان بازاریابی رسیده بود. متاسفانه هیچکدام از ما در این زمینه مهارت نداشتیم. حتی بدتر، هیچ کس وقت کافی برای این کار را نیز نداشت. حتی اگر ما به حل مشکلات ذکر شده میپرداختیم، کار ما در کل کند میشد.
۹ـ نادیده گرفتن مشتریان: نادیده گرفتن مشتریان به طور قطع منجر به شکست میشود. دورنگری و جمعبندی نکردن بازخورد کاربر اشتباهاتی زیانبار برای اکثر استارتاپها هستند.
به عنوان مثال، ایکرادز (eCrowds)، شرکت سیستم مدیریت محتوای وب، گفت، ما زمان زیادی را جهت ساختن محصول سپری کردیم و بازخوردی از مشتریان دریافت نکردیم. خیلی ساده است که دورنگر باشیم. من پیشنهاد میکنم که بیشتر از دو یا سه ماه از شروع تا رساندن محصول به دست مشتریان که هدف نهایی هستند، زمان نگذرانید.
به طرز مشابهی، وترتاید (VoterTide)نوشته ما وقت کافی برای صحبت با مشتریان نگذاشتیم و ویژگیهایی را که فکر میکردم کاربردی هستند به بازار عرضه کردیم، اما اطلاعات کافی از مشتریان جمع نکردیم. تا وقتی که هم خیلی دیر شده بود به آن پی نبردیم. شما خیلی ساده میتوانید با این تفکر که ایدههای جذابی دارید، فریب بخورید. شما باید به مشتریانتان توجه کنید و با نیازهایشان سازگار شوید.
10ـ محصول در زمان نامناسب: اگر محصولتان را خیلی زود وارد بازار کنید، احتمال دارد کاربران آن را به اندازه کافی خوب ندانند و اگر تاثیر اولیه شما بر آنان منفی باشد احتمالا جذب دوباره آنها سخت میشود و اگر محصولتان را خیلی دیر به بازار عرضه کنید، ممکن است که شانس حضور در بازار را از دست بدهید.
همانطور که کارمند کلاکسدا (Calxeda) گفت: «در رابطه با کلاکسدا، ما سریعتر از مشتریانمان پیش رفتیم. ما با تکنولوژیی حرکت کردیم که در واقعیت برای آنان آماده نبود، به عنوان مثال از 32-بیت درحالی که 64-بیت میخواستند. ما زمانی تغییر رویکرد دادیم که فضای سیستم عامل همچنان در حال آماده سازی بود. ما خیلی زود اقدام کردیم.»
***
در انتها لازم به یادآوری است که این مشاور توانسته است که برای بیش از دهها شرکت مختلف کوچک و متوسط و بزرگ که در کانادا مشغول به کار می باشند، کمکهای مالی بلاعوض دولتی اخذ نماید. بنابراین توصیه می شود با کمی اراده و تلاش، برای شرکت و بیزنس خودتان اخذ این گونه تسهیلات مالی بلاعوض دولتی را تجربه نمایید.
برای اطلاع بیشتر با تماس با شماره ذیل و یا ارسال ایمیل به نشانی ذیل نسبت به برگذاری یک جلسه مشاوره رایگان جهت بررسی امکان برخورداری شرکت و بیزنس شما از انواع تسهیلات مالی دولتی اقدام نمایید.
5767-400-416 :Tel
Email: [email protected]
Post URL: https://salamtoronto.ca/?p=101375