«آب انبار»ها، قنوات وچاهها: قسمت اول
سال ها قبل كه تهران آب لوله كشي نداشت هر خانه براي خود مخزن آبي جداگانه درست کرده بود كه به آن «آب انبار» مي گفتند.
«آب انبار»ها معمولاً در فصل تابستان از آب رودخانه هاي موجود در اطراف تهران مانند كرج، جاجرود، كن و يا سولقان كه وسيله نهرهاي منشعب از آنها به داخل شهر تهران و محلاّت آن هدايت می شد، آب می گرفتند.
نسبت به بزرگي و كوچكي «آب انبار»ها، ذخيره آب درآنها مي توانست آب مصرفي ساكنين خانه را از سه تا ششماه تأمين كند. برای ذخيره آب بیشتر در «آب انبار»ها معمولاً اغلب برعمق آن می افزودند.
از آن جائي كه در زمستان و هنگام سرما و يخبندان انتقال آب رودخانهها از طريق نهرها كه معمولاً مملو از برف و يخ بود مشكلات فراواني براي ذخيره كنندگان ايجاد مي كرد لذا ساكنين خانهها سعي داشتند قبل از فصل سرما و زمستان «آب انبار»هاي خودرا پر كنند تا در آن فصل احتياجي به استفاده از نهرهاي يخ زده و قبول مشكلات حاصل از آن نباشند.
ضمناً براي برداشت هر روزه از « آب انبار» و جلوگيري از آلوده شدن در كنار آن راهروئي شيب دار مي ساختند و درانتهاي آن قدري بالاتر از كف «آب انبار»، شير آبي نصب می کردند. تعداد بی شماری پلّه ـ به نسبت عمق «آب انبار» ـ كار عبور و مرور برداشت کنندگان آب را از بالا به پائين آسان مي كرد. چون اين راهروها در انتها به پاي شير آب مي رسيدند اهالی اصطلاحاً به آن «پاشير» مي گفتند.
نظر به اين كه مقدار آب رودخانههاي نامبرده در بالا به خصوص در فصل تابستان كاهش مي يافت و آب موجود ظرفيّت تغذیه همزمان تمام نهرها را نداشت و محلاّت شهر را توأماً سيراب نمی کرد لذا آب رودخانهها را به نوبت به نهرهاي انشعابی هدايت و در اختيار ساكنين خانهها قرار می دادند تا هر كس به فراخور وسعت «آب انبار»ش از آب نهرها استفاده كند.
معمولا» ساكنين شرق و جنوب تهران از رودخانه جاجرود و ساكنين شمال وغرب و جنوبغربي تهران از آب رودخانههاي كرج و كن و سولقان تغذيه مي شدند.
ترتيب اين كار معمولاً وسيله شهرداريهاي محلاّت به نام «برزن ناحيه» داده مي شد و براي هر محلّه مأموري به نام «ميرآب» انتخاب مي كردند كه كار هدايت و تقسيم عادلانه آب را بين نواحي مختلف و خانههاي مردم به انجام می رساند. برای جلوگیری از كشمكش و برخورد ساكنين خانه ها كه گهگاه حاضر به رعایت نوبت خود نبودند وجود میرآبها لازم و ضروری بود.
ساكنين منازل درعين حال براي شستشوي دست و صورت ونيز ظروف غذا و هم چنين آبياري باغ و باغچههاي خود و به طور كلّي مصارف غير آشاميدني داراي مخزن جداگانهاي در ميان حياط منازل به نام «حوض» و يا «حوضچه» بودند كه هنگام نوبت آب محل و پر نمودن «آب انبار»ها حوض ها را نيز پر مي كردند.
در اطراف حوضها آب راهه هاي كوچكي به نام «پاشويه» وجود داشت كه كار هدايت آب هاي زائد و مصرف شده را از طريق مجراي خروجي به داخل چاههاي فاضلاب انجام مي داد.
در بعضي از خانههاي اعياني كه داراي باغ و باغچههاي وسيعي بودند اغلب با نصب موتورپمپهای کوچک، فوّارهای نیز در ميان حوض برقرار و با اضافه کردن تعدادي ماهيهاي قرمز و الوان در حوض، زيبائي خاصّي به محيط خانه مي دادند.
گاهي نيز چند تخت چوبي در اطراف حوض جاي مي دادند تا هنگام غروب و يا شبهاي مهتابي و پرستاره محيط مصفّائي براي استراحت ساكنين خانه و يا پذيرائي از دوستان ومهمانان خود فراهم آورند.
توزيع آب به خانهها و محلاّت به اين ترتيب بود كه هر دوماه يك بار «ميرآب» هر محلّه به خانهها اطّلاع مي داد كه درروز و ساعت معین نوبت آب محلّه آنها است و بايستي خود را آماده دريافت آن نمائيد.
اين اخطار سبب مي گرديد تا ساكنين خانهها از زمان دریافت آب مطلع شده وبا همكاري يكديگر مجراي نهرهاي منتهي به خانههاي خود و وروديهاي آن را به داخل منازل و حوضچهها از خس و خاشاك و مواد اضافي خالي و تميز نمايند. ضمناً «ميرآب» نيز درتمام مدّت كه آب در نهرها جريان داشت ـ معمولاً شبها را براي اين كار انتخاب مي كردند تا هم مردان در خانه باشند و در امر آبگيري كمك كنند و هم به دليل خواب بودن ساكنين ساير محلاّت كه در مسير نهرها قرار داشتند آبها كمتر آلوده گردد ـ در تمام این مدت میراب خود شخصاً طول مسير را كنترل مي كرد تا ضمن پاك کردن آن از مواد اضافي كه امكان داشت سبب بسته شدن مجراي آب و هرز رفتن آن شود مواظبت نمايد تا كساني خارج از نوبت از آب نهرها استفاده ننمايند.
به طوري كه اشاره شد هر «آب انبار» مصرف سه تا شش ماه ساكنين خانه ها را تأمين مي كرد ولي گاهي اوقات حوادثي اتفاق می افتاد تا آب ذخيره شده آلوده و متعفن و غير قابل استفاده گردد دراین حال ساكنين خانه مجبور مي شدند «آب انبار» را تخليه و تميز كرده منتظر نوبت بعدي آب باشند تا دوباره آن را پر نمايند و تا آن موقع آب مصرفي خودرا از خانه همسايگان تأمين می کردند.
براي رسیدگی به وضع آب در «آب انبار»ها معمولا» دریچه ای در بالای آن مشرف به حیاط خانه درست می کردند تا ضمن بازدید و کنترل سطح آب ذخیره شده درآن، فضائی نیز برای ورود به محوطه آب انبار درهنگام تخلیه و تمیز کردن وجود داشته باشد.
براي جلوگيري از ورود حيوانات خانگي و احياناً كودكان خردسال دريچه هواکش را با دریچه ای پنجره مانند ـ آهني و يا چوبي ـ غيرقابل عبور مي ساختند ولي با تمام احتیاطات هراز گاه بي احتياطي ساكنين خانه ها در قفل كردن دريچهها و يا شيطنت بچّهها كه از همه چيز درحیاط خانه براي بازي و سرگرمی استفاده مي کردند سبب مي شد تا بچهای با عبور از دریچه ولغزيدن به داخل «آب انبار» جان خودرا از دست بدهد و به علّت تاريك بودن فضاي «آب انبار» و بي توجهي والدين جسدشان یک یا دو روز درميان آب شناور و باعث تعفن آن گردد.
****
محمد سطوت ـ در سال 1311 در یک خانواده کارگری در شرق تهران به دنیا آمد. پس از دوره ابتدایی در یکی از چاپخانه های تهران مشغول کار شد.
در سال 1340 با اخذ دانشنامه لیسانس در قسمت منابع آب وزارت نیرو مشغول کار گردید. شوق فراوان او برای کار و فعالیت در خارج از محیط اداری سبب شد تا با گرفتن ماموریت های متعدد خارج از مرکز از بیشتر نقاط مختلف کشور بازدید و گزارشات مبسوطی برگرفته از مطالعات منابع آب و موقعیت های آب های زیرزمینی مناطق فوق تهیه نماید.
ماموریت های او ضمنا سبب گردید تا با آشنایی از وضع مردم روستاها و خصوصیات فولکوریک مردم آن نقاط مطالبی تهیه و در دوران بازنشستگی آنها را به صورت داستان منتشر نماید.
Post URL: https://salamtoronto.ca/?p=49922