هر زنی قهرمان زندگی خویش است

هر زنی قهرمان زندگی خویش است. بس از سالها کند و کاو درون خودم و کار مشاوره و مربی گری و شنیدن سرگذشت بسیاری از زنان، به این درک رسیده ام که هر زنی در جایی از زندگی اش خسته می شود، و به رغم همه تلاش ها بخشی از روانش دچار جنگ و تعارض درونی است. نمی داند به ندای قلبش گوش دهد یا به صدای عقلش. نمی داند کدام یک از دو راه را انتخاب کند چرا که هر انتخاب بیامدهای خاص خودش را دارد. زنانی توانمند را دیده ام که بین نقش مادری و حرفه ای تعارض های فراوان داشته اند؛ بخشی از وجودشان رشد و موفقیتی که توانایی کسبش را داشتند می طلبید و بخشی دیگر دلش برای کودکی می تپید که حضور و توجه کامل مادر را می خواست، و آنها سرگردان بین دو انرژی که هر دو را تا سر حد عشق دوست داشتند. زنانی را دیده ام که خسته بوده اند خسته تر از خسته. زنانی که هم باید کار می کردند و هم به امور خانه رسیدگی می کردند؛ هم مامنی برای عزیزانشان بودند و هم دلتنگی ها و ناکامی های درونشان را آرام می کردند.

زنانی را دیده ام که قدرتشان را واگذار کرده بودند، گویا افسردگی تنها انتخاب موجود آنها بود. افسردگی برخی از آنها با گریه و انفعال همراه بود و برخی دیگر آنرا با خشمهای ناگهانی فریاد میزدند که مرا دریاب. برخی دیگر ماسک قدرت را چنان بر چهره شان چسبانده بودند که برداشتن آن ماسک صورت آنها را زخمی می کرد. آنها همان زنانی بودند که از درون می گریستند؛ درمانده و کلافه بودند ولی نقاب بیرونی چهره ای موفق و نفوذنابذیر را نشان می داد. برخی دیگر در خانه به فرزندان رسیدگی می کردند ولی با حسرت به روزهایی که مثل باد می گذشت نگاه می کردند و خودشان را خیلی دور از رویاهاشان می دیدند. زنانی را دیده ام که از یک رابطه به رابطه دیگر پریده اند تا شاید مرد ایده آلشان را بیدا کنند ولی ناکام و سرخورده از رابطه ای که رابطه آنها نبود به کنج تنهایی شان خزیده اند و در خلوت اشک ریخته اند؛ خودشان را دلداری داده اند که این نیز می گذرد.

همه این زنان در یک چیز مشترک بوده اند: در درون آنها بخشی فریاد می زد تا متولد شود…

با شنیدن داستان زندگی هر یک از این زنان ـ و مردان ـ رنجشان را حس کرده ام و با همه توان کمکشان کرده ام تا از سردرگمی، کلافه گی و بلاتکلیفی رها شوند و به تولد بخشی که نیاز داشتند یاریشان داده ام. به عنوان یک روانشناس در همه این سالها که در سفر درونی مراجعینم همراهشان بوده ام به این درک رسیده ام که همه افراد در عمیق ترین بخش های وجودشان ترس ها و رنج هایی مشابه دارند و اگر از خود غافل شوند وارد سیکلی معیوب می شوند که قدرت حرکت و بیشروی را از خودشان سلب می کنند.

در این میان، آن دسته از زنانی که هنوز ارزشمندی وجودشان را حس می کنند به یاری خود می شتابند و از فردی متخصص کمک می گیرند؛ قهرمان وجودشان را بیدار می کنند تا سکاندار زندگی خودشان باشند. آنها به انتخابهای آگاهانه دست می زنند و قدم به قدم بر موانع درونی و بیرونی غلبه می کنند. بسیاری از آنها در سالهای بعد نه تنها به نتایجی که در زندگی می خواسته اند رسیده اند بلکه الگوی زنان و دختران دیگری شده اند، زیرا آنها نقشه راه سفر زندگی را می دانند. آنها با نور وجودشان روشنگر راه زندگی خود و دیگران می شوند.

برای مشاوره و اطلاعات بیشتر با خاطره ذبیحی متخصص حوزه روان تحلیلی عمقی و عضو انجمن رواندرمانگران انتاریو ، با شماره 2357-678-647 تماس حاصل کنید.